آوا وتولدی تازه ...روزگاری دیگر

بخواهید که بشما داده خواهد شد ، بجوئید،که خواهید یافت ،بکوبید ، که در به رویتان باز خواهد شد (متی 7-7)

آوا وتولدی تازه ...روزگاری دیگر

بخواهید که بشما داده خواهد شد ، بجوئید،که خواهید یافت ،بکوبید ، که در به رویتان باز خواهد شد (متی 7-7)

مشخصات بلاگ
بایگانی

یاران ایمانی ،سه داستان متفاوت را به عنوان هدیه ی نوروزی از من پذیرا باشید ، باشد که قبول افتد و چه در نظر آید:

  • آمنه هاشم زاده

یاران ، به گوش دل به کلام "لوتر " ملتجی شوید :

گام اول را با ایمان بردارید ، لزومی بر دیدن پله های دیگر نیست .کافیست که همان قدم اول را بر دارید

در پایان هر چیز ، نه طعنه های دشمنان ، بلکه سکوت یاران را بیاد خواهیم داشت

بدون مقاومت قبول یک پلیدی ، شراکت در آن پلیدی است.

قلب انسان ، به مانند سنگ یک آسیاب است ، اگر برای آرد کردن چیزی در آن نریزی ، خود ش را آسیاب خواهد کرد

آمنه هاشمزاده 

شفیلد

  • آمنه هاشم زاده

یاران ایمانی عزیز ، همان طور که میدانید  هر وقت که من سفری داشتم به این کشور برای مدتی به شهر شیفیلد مَی آمدم برای دیدن دوستان إیمانی ،جهت کسب اطلاعات بشتر در مورد شهر شیفیلد ، اینجا کلیک کنید.

در مورد کسب اطلاعات بشتر در مورد کلیسای عکسها به اینجا کلیک کنید

 

  • آمنه هاشم زاده

عزیزان من ، هر کجا که باشم و شما هر کجا باشید ، فراموش نکنیم که عشق رب عیسی مسیح با ماست . ایمان ما نقطه ی وصل ماست . راه ما هر چند پر خطر باشد ، آرامش ابدی با ماست . 

  • آمنه هاشم زاده

هجوم جدیدی در راه است . خبر در گوشها نجوا شد . دوستی که از جزئیات بشتری مطلع بود ، سراسیمه به سراغم آمده و خبر را رساند. 

خبر کوتاه بود و صریح : " پرونده ی ترا هم بسته اند " ، " بازجوی ژاکلین خواهان کله ی توست و خود شخصا پرونده سازی ترا بعهده گرفته است "

از چند جا سعی در تائید خبر گرفتم ، هر کدام بر شدت خبر مقداری افزودند .

در وضعیت خاصی قرار گرفته بودم . چه باید کرد ؟

مانند رب عیسی مسیح ، صلیب خویش را به دوش کشیده ودر جستجوی جلجتای خویش ، تصمیم به خروج از کشور گرفتم

می دانم که خدا به من در دامان پر مهر ش ایمنی ابدی را نوید داده است.

آمنه هاشمزاده 

تهران

  • آمنه هاشم زاده

ژاکلین مهربانم ، همراه روزهای پر تلاطم ، ای آنکه به من فداکاری را اموخت ،سوال "بی تو چه باید کرد " هنوز برایم بی پاسخ است . نمیدانم چه باید کرد ؟

بعد از دربافت خبر هجوم بی رحمانه ی چکمه پوشان به حریم تو، دستپاچه نخست با چند تن از یاران تماس گرفتم. همگی در شوکی مشترک غوطه ور بودند و سر آسیمه!

به یادت افتادم که چگونه با خنده ی ملیحت ، از شجاعت می گفتی و تدبیر . بایذ کاری می کردم

باید مهاجمان را ناکام می گذاشتم.بباید به آنها نشان میدادم که راهت چنان پر فروغ است که امکان نفوذ ذره ایی ظلمت بر آن مقدور نیست.

نخست به سراغ وبلاگ رفتم ، متاسفانه امکان به روز کردن و دادن خبر به یاران از ان طریق مقدور نشد ، چراکه تو همیشه با قدرت همه ی کارها را درقبضه ی خود داشتی و مرا ازاین باب آسوده کرده بودی

بالاخره امروز وبلاگ جدیدی را باز کردم! میدانی که من مقداری معلول تکنولوژی هستم و به مانند تو تسلط حضور در نت را ندارم. به هر حال زور خود را زدم و اینی که هست در امد.

آمنه هاشمزاده 

تهران

  • آمنه هاشم زاده

مگر می شود ستاره را دربند کرد ؟مگر می شود به روی آفتاب حجاب کشید ؟ مگر می توان در پای طوفان زنجیر کوبید؟مگر اقیانوس در ظرفی حقیر می گنجد؟

سیاه دلان در بامداد ان دهم اسفند با این توهم ژاکلین نازنین را دستگیر کردند

آمنه هاشمزاده

  • آمنه هاشم زاده